♥♥♥♥♥♥♥♥پروانه ها....♥♥♥♥♥♥♥♥
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
اگر احساساتتون بعد از خواندن این داستان جریحه دار شد و به دلیل شدت زیاد گریه خانه یتان را آب برداشت من هیچ مسئولیتی را در قبال دیه متحمل نمی شوم . دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
نظرات شما عزیزان:
پسر: آره عزیز دلم . . .
دختر: منتظرم می مونی ؟
پسر رویش را به سمت پنجره اتاق دختر بر می گرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت می مونم عشقم . .
دختر: خیلی دوستت دارم . .
پسر: عاشقتم عزیزم . .
.
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد ..
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . .
دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم می مونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟
پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی می کرد رو به او گفت ؛ می دونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!!
چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . .
پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الا ن میاد!!!
طراح : صـ♥ـدفــ |